کیاناکیانا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

ستاره آسمونی من: کیانا

در جستجوی نام

دختر گلم سلام. دیروز کلی اسم خوندم تا چند تا اسم قشنگ پیدا کنم. نمی دونم. انتخاب سختیه. فعلا این چند تا اسم رو برات انتخاب کردیم: کیانا (که از همه بیشتر ازش خوشمون اومد) به معنی طبیعت و جوهره. دُرینا یعنی ارزشمند (از اینم خیلی خوشمون اومد) دل آرام که خوب معلومه یعنی آرام بخش دل. محبوب و معشوق. دیانا یعنی نیکی رسان. مه نیا یعنی بزرگ زاده. مهرانا یا مهرانه به معنای دارنده مهر. سارینا یعنی خالص و پاک. و خیلی اسمای دیگه که فعلا اینایی که گفتم رای بیشتری آوردند. هر چی که اسمت باشه تو بهترین و ارزشمندترین موجودی هستی که خدا برای ما خلق کرده. با تمام وجودمون دوستت داریم. ...
23 ارديبهشت 1390

زیارتت قبول دخترم

چهارشنبه من و تو و بابابی مهربونت رفتیم مشهد پابوس آقا امام رضا (ع). از ازدواجمون تا حالا با هم مشهد نرفته بودیم و چه شیرین بود که توی اولین سفرمون تو ه مکنارمون بودیم. کلی سفارشت رو پیش امام رضا کردم و ازش خواستم از خدا بخواد خیلی بیشتر مراقبت باشه. آخه من که یه دختر ناز بیشتر ندارم! خیلی وش گذشت. تازه برات یه عالمه سوغاتی خریدم. خدا رو شکر توی سفر اذیت نشدم. (دل درد و کمردرد دیگه برام عادی شده. شاید تلنگریه که یادم باشه بیشتر مواظبت باشم) امروز مامانی سرکار نرفته. یه کم استخونهای بدنش درد می کنه. هم برای خستگی راهه (دیروز صبح رسیدیم خونه) هم شاید یه کوچولو سرماخوردگی. به هر امروز موندم خونه تا با هم استراحت کنیم. راستی هنوز برای ...
19 ارديبهشت 1390

دخترم سلام

دختر نازم سلام بالاخره معلوم شد که خدا در رحتش رو به رومون باز کرده و یه دختر ناز بهمون هدیه داده. مامانی رفت سونوگرافی و همه بدنت رو دید. وای چقدر نازی!! قربون دست و پاهای کوچولوت برم. نمیدونی چه ذوقی کردم. اشک گوشه چشمم جمع شده بود. خانم دکتر همه جای بدنت رو بررسی کرد. قلب، کلیه، مثانه، ستون مهره ها و ... و خدا رو شکر همه چیز صحیح و سالمه. فقط مونده انظار مامان و بابا واسه بغل کردنت. بابایی هم دلش م خواست بیاد تو رو ببینه ولی نشد. اما من همه چیزو براش کامل تعریف کردم. اونم مثل من کلی ذوق کرد و قربون صدقه ت رفت. اینقدر تو دل مامانی تکون می خوردی با خانم دکتر کلی خندیدیم خانم دکتر سونوگرافی گفت تو 17 مهر به دنیا میایی. حالا من ...
13 ارديبهشت 1390

خبرهای خوش و زیارت

از وقتی خدا تو رو بهمون داده همه ی زندگیمون پر از برکت شده. هر چی شانس و خوش اقبالیه صف کشیدن پشت در. قربون قدمای نازت که هنوز پاهات به دنیا نرسیده خوشبختی سرازیر شده توی زندگیمون. هفته پیش بهمون خبر دادن که می خوان ببرمون مشهد! رئیس رؤسا از تابستون پارسال قولش رو داده بودند. تازه قول یه هدیه 100 هزار تومنی هم داشتیم که اونم همین هفته عملی شد. مامانی هم که دلش نمیومد بابایی رو تنها بذاره با همون رئیس رؤسا شور کرد و قرار شد سه تایی با هم بریم پابوش امام رضا. چهارشنبه راهی میشیم. دیروز رفتم دکتر مشورت. گفت مشکلی برای سفر ندارم. دکتر بازم معاینه م کرد و این بار تا گوشی رو گذاشت روی دلم صدای طپش قلب مهربونت توی اتاقش پیچید. وای که بهترین ص...
8 ارديبهشت 1390
1